قدس آنلاین- فیلم سینمایی «پینوکیو، عامو سردار و رئیسعلی» به نویسندگی و کارگردانی سیدرضا صافی و تهیهکنندگی ناصر عنصری، داستان «همایون» پسر نوجوان دلواری است که به عشق تصاحب جایزه برتر خاطرهنویسی عزم خود را برای تحقیق درباره شخصیت شهید رئیسعلی دلواری جزم میکند. تحقیق تاریخی همایون ما و او را به دنیای شاد، پر از حادثه و فانتزی این فیلم میبرد. به انگیزه اکران این فیلم با صافی گفتوگویی ترتیب دادهایم که مشروح آن را میخوانید.
چرا برخلاف اکران معمول فیلمها، اکران این فیلم از شهرستانها شروع شده است؟
از راههایی بروید که روندگان آن اندکند! چه اشکالی دارد فیلمیکه با تمام وجود هویت اصیل ملی دارد، از نقطهای غیر از پایتخت به نمایش دربیاید؟ مگر همۀ ایران فقط پایتخت است؟
از چگونگی پذیرفتن ساخت این فیلم بگویید. آن هم زمانی که کارگردانان و هنرمندان شهرستانی جایی برای دیدهشدن ندارند؟
بعد از اولین فیلم سینمایی که ساختم، یعنی «بالابان»، از سوی یکی از دوستان حوزه سینما پیشنهادی به من شد که سخت درگیر آن شدم؛ تولید فیلمی بهروز در مورد شخصیت شهید رئیسعلی دلواری! فیلمیکه بعد از سریال «دلیران تنگستان» با نگاهی امروزی و برای مخاطب امروز ساخته و پرداخته شود.
پس از کش و قوسهای فراوان به این نتیجه رسیدیم که بهترین کار ممکن ایجاد پلی ارتباطی میان کودک و نوجوان امروزی با تاریخ پرافتخار گذشتهاش است! به همین دلیل به سمت طراحی قصهای رفتیم که مناسب حال و هوای دوران کودکی و نوجوانی باشد.
من خیلی با اصطلاح کارگردان و فیلمساز شهرستانی موافق نیستم. شما وقتی به وادی سینما قدم میگذارید، یعنی با مخاطب بینالمللی مواجهید. اگر نگاه ما اینچنین باشد، شهرستان و پایتخت شوخیای بیش نیست.
فیلم در شهرستان بوشهر ساخته شده است. از سختیهای ساخت آن بگویید.
اصولاً فیلمسازی در هیچ کجای عالم کار آسان و سهلی نیست! اما در مورد فیلم ما، ابتدا قرار بود که سازمان توسعۀ سینمایی سوره متولی تولید این فیلم شود. حتی قرارداد خرید فیلمنامه هم منعقد شد. اما به دلیل مشکلات مالی سازمان در سال ۹۳ و قصد جدی من برای تولید هرچه سریعترِ این فیلم، قرارداد فیلمنامه را فسخ کردم و با هزینه شخصی این فیلم به تولید رسید! طبیعتاً در چنین شرایطی خودتان حدس بزنید که با دست خالی و تولید فیلمی با این حجم از پروداکشن، چه سختیهایی کشیدهایم.
فیلم شما یکی از فاکتورهای معمول موفقیت در گیشه و تضمین فروش یعنی بازیگران چهره را ندارد. چرا از بازیگران مطرح در حوزه سینمای کودک استفاده نکردید؟
همانطور که خودتان هم گفتید، سوپراستار یکی از عوامل موفقیت است، نه همۀ آن! ترجیح بنده حفظ یکدستی کار بود. خانم مرضیه برومند سخن بسیار درست و حکیمانهای در مورد عنصر لهجه در سینما دارند! میگویند لهجه تنها یک نوع از بیان و گفتار بازیگر نیست بلکه تمام خصیصههای فرهنگی و اقلیمی یک دیار و سرزمین است که در کالبد اهالی آن خطه نفوذ و رسوخ کرده است! با چنین نگاهی، دست و پا و اندام بازیگر نیز برای یک فیلم بوشهری باید لهجۀ بوشهری داشته باشد.
میمیک و اَکت او هم باید بروزدهندۀ چنین لهجهای باشد! خوشبختانه الآن که به فیلم نگاه میکنم، بههیچوجه از عدم حضور سوپراستارها در آن ناراضی نیستم زیرا در حال حاضر فیلم بهشدت یکدست و روان است. این ادعای من نیست. سند این گفته، با دریافت ۵ جایزه ملی و بینالمللی در ۲ جشنوارۀ معتبر در حوزۀ تخصصی کودک و نوجوان (جشنواره بینالمللی فیلمهای نوجوانان و جشنواره بینالمللی فیلم رشد) به اثبات رسیده است.
کار با بازیگرانی که تجربهای در این زمینه ندارند مطمئناً بدون مشکل نبوده است.
افراد بزرگسالی که در این فیلم حضور دارند، همگی دارای سوابق چند دههای در بازیگری هستند. برخی حتی به اندازه سن من خاک صحنه خوردهاند و جلوی دوربین سینما و تلویزیون رفتهاند. شاید تنها نکتهای که در مورد چنین بازیگرانی بشود گفت، گمنامبودن آنهاست! من برای انتخاب بازیگران بزرگسال در بوشهر حقیقتاً با ازدحام گزینههای مناسب روبهرو بودم که همگی خوب بودند و انتخاب بهترینها کار خیلی دشواری بود! در مورد انتخاب بازیگر، تنها مشکل ما پیداکردن بازیگران نوجوان بود که میشود گفت، حدود دو سه هزار کودک و نوجوان را در سراسر استان دیدیم و تست کردیم و در نهایت به بازیگران فعلی رسیدیم. این بچههایی که در این اثر جلوی دوربین رفتهاند، از بین توانمندترینها، مناسبترین کاراکتر را برای نزدیکشدن به نقشها در فیلمنامه داشتند.
فیلم را با مخاطب دیدهاید؟ از استقبال مخاطبان راضی هستید؟ آن هم با وجود شرایط سخت سینمای کودک و نداشتن تبلیغات کافی برای فیلمتان.
خوشبختانه من چندین بار فیلم را قبل و بعد از آغاز اکران در نقاط مختلف با حضور مخاطبین مختلف و از بین اقشار متفاوت، از کودک و نوجوان گرفته تا خانوادهها و جوانان، دیدهام و از بازخوردهای بسیار راضیام. از این میزان استقبال شگفتزده شدهام. شما تصور کنید که فیلمی با لهجۀ بوشهری برای کودکان همدانی و تهرانی آنچنان جذاب باشد که با لحظهلحظۀ آن همراه شده و با تمام شوخیها و لحظات طنز آن بخندند و در لحظات عاطفی تمام سالن را سکوت فرابگیرد! این چه معنایی دارد؟
چه کردید که فیلم تا به این اندازه برای مخاطب جذاب باشد؟
من فقط با زبان صحیح سینما صحبت کردم و دیدم که مخاطبش را پیدا کرد. گاهی مشکل اینجاست که ما دستور زبان و گرامر سینما را فراموش میکنیم و بعد میگوییم مخاطب ارتباط برقرار نکرد! مشکل از سوی مخاطب نیست. ما باید زبان سینما را بلد باشیم.
نام فیلم شما این تصور را ایجاد میکند که شاید قرار است بخشهایی از زندگی قهرمان بوشهری (رئیسعلی) را در این کار شاهد باشیم. چرا از این نام بلندبالا و شهرت رئیسعلی استفاده کردید؟
تلاش ما این بوده که هدف اصلی فیلم در پشت یک لایه داستانی مخفی باشد و هر از گاهی سرک بکشد! حقیقت مطلب این است که ما تصمیم گرفتیم به جای اینکه مستقیما راجع به رئیسعلی دلواری و ماجرای مبارزات او بگوییم، از دیدگاه یک نوجوان امروزی به این قضیه نگاه کنیم و بیننده و مخاطب اصلی را هم که نوجوانان است، از طریق شخصیت این فیلم به نگاه و کنکاش در مورد آن شخصیت و حوادث تاریخی آن دوران راغب کنیم.
استراتژی ما در طراحی قصه فیلم «پینوکیو، عامو سردار و رئیسعلی» این بود که به جای اینکه بگوئیم رئیسعلی دلواری چه کسی بود، این سؤال را مطرح کنیم که چگونه میتوان رئیسعلی دلواری شد؟
نظر شما